یکی را میشناسم که می گوید:تمام دنیا از فاطمه (س) است.اگر او نبود،هیچ نبود.
گفتم:پس ما چی؟یعنی ما هیچی نیستیم؟ما هیچ ارزشی برای خدا نداریم؟
گفت:هرچه قدر خودت را بیشتر به این خانواده نزدیک کنی،ارزشت پیش خدا بالامیرود.
و من همچنان درگیر این حرفم...
چرا نمیتوانم...چرا نمیخواهم...چرا نمی شود...
چرا نمی شود دست به دامان این خانواده شوم...چرا نمیتواند نزدیک شوم...چرا نمیتوانم دلم را گره بزنم به این خانواده...
ریشه هایمان را فرو کرده ایم در مرداب دنیا.آنقــــدر در زمین گشته ایم که از صعود می ترسیم.از تعالی میترسیم.از بالا رفتن میترسیم...
آنقــــدر شیفته مادیات شده ایم که نردبان معنوی که خداوند برایمان انداخته،از دل عرش تا فرش زمین،نمی خواهیم که هیچ،نمی بینیم...
دلم بندگی میخواهد...
دلم وصل شدن به اهل بیت میخواهد....
دلم عشق میخواهد...معشوق میخواهد...
دلم خیلی چیزها میخواهد....
دلم «انتظار» میخواهد...
خدایا...
توفیق انتظار بهمان عطا کن...
یا نور پنهان پشت ظلمات...
یا سپیده ی تاریکی های عالم...
توفیقمان بده...
دعایمان کن،که سخت محتاج دعاییم...